مهرسامهرسا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه سن داره

آشیونه سه نفره ما

دخترم حرف می زنه!

1394/3/30 19:13
نویسنده : مهربان
506 بازدید
اشتراک گذاری

با وجود اینکه این روزا کار خاصی غیر از بودن با خانواده ندارم، اما باز هم یه وقتایی گمان می کنم خیلی لحظه ها رو بدون اینکه قدرشونو درست و حسابی بدونم دارن می گذرن. خلاصه که مدام در حال ارزیابی کردن خودم هستم که "آیا واقعا دم رو غنیمت می شمارم!" یا نه.

اتفاقای مهمی این روزا در حال وقوعه. یکیش نوع بازی کردن مهرساست. بازیهاش روز به روز دارن هدفمند و هوشمندانه میشن. الان به بازی کردن با وسایل آشپزخونه هم واقعی هم اسباب بازیش علاقه داره. غذا می پزه و به همه ما تعارف می کنه. می گیره به سمت دهنمون و می گه: "می می". با حلقه های رنگی و مکعب هاش خیلی هوشمندانه تر از گذشته بازی می کنه. به تر تیب همه رو از بزرگ به کوچیک می چینه. جالبه که اگه این وسط یکی رو اشتباه بزاره، وقتی بره بعدی رو بزاره خودش متوجه میشه و اشتباهشو تصحیح می کنه. به کیبرد کوچولویی که مال بچگی های خودم هست هم خیلی علاقه داره. بهش میگه نای نای و پشتش ژست نوازنده هارو می گیره.

مهرسا و بیب بیبش

 

در غذا خوردن هم مهمترین تحولی که این روزا رخ داده، قاشق دست گرفتن دخترمه. اکثر اوقات خیلی ماهرانه این کارو می کنه.  از این جهت غذا خوردنش یه کم بهتر شده. اما در کل بگیر نگیر داره خوردنش. به طوری که از یک سالگیش تا الان کلا 200 گرم اضافه شده.

 

اما مهم تر از همه حرف زدن دخترمه!

دخترم روز به روز دایره لغاتش بیشتر و بیشتر میشه. به طوری که بیشتر وقتا می تونه منظورشو با کلماتش برسونه. البته حرفای زیادی هم می زنه که ما معنیشو نمی فهمیم!

از جمله واژه های خوشگلی که این روزا زیاد استفاده می کنه: توتو، به به، ماما، بابا، لالا، نی نی، کع(کفش)، آب، دوغ( همه نوشیدنی ها غیر از آب)، هاپو( همه حیوانات پشمالو)، تب تاب(لب تاب)، دیدو(گردو)، تدیگ(ته دیگ) و برای قاشق یه واژه سختی میگه که خداییش من نمی تونم بگم!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

الیسا
7 تیر 94 9:46
سلام همرسا جووون منم دارم بزرگ میشم وبلاگت خوشگله مامان مهربونت هم مدام ماها رو درجریان جزئیات رشدت قرار میده.بعدا که بزرگ شدی قدر پدر و مادرتو بدون