روزهای آماده سازی برای حضور مهرسا
عشق مامانی ببخشید که مدتیه تنبلی کردم و چیزی برات ننوشتم. تو این مدت بعداز جستجوی زیاد بالاخره تصمیم گرفتیم یه موکت خوب برای اتاقت بخریم. دو هفته پیش بود که بعد از خرید موکت، تخت و کمدت رو هم ا پارکینگ آوردیم. روز جمعه هم با کمک مامانی ها و خاله و عمه ها همه ی وسایلاتو آوردیم و چیدیم. خیلی ناز و خوشگلن. باور کن! لباسات، عروسکات،روتختیات،ست کالسکت؛ همه قشنگ بودن. فقط آرزو می کنم که تو هم وقتی اومدی و دیدیشون به اندازه من ذوق زده بشی و خوشت بیاد. از وقتی که اتاق چیده شده دیگه صبرم برای دیدنت هر روز کمتر و کمتر می شه. راستی ساکتم همون روز آماده کردیم. البته هر چند وقت یه بار می رم سراغش و چیزایی رو ک...